کاغذ: دفاع لوژین رمانی است از ولادیمیر نابوکوف که با ترجمۀ رضا رضایی به فارسی نیز منتشر شده است. آنتونی برجس، که خود نویسنده و منتقدی بزرگ و بنام است، این کتاب را از بهترین رمانهای دنیای انگلیسیزبان بین سالهای 1939 تا 1984 میداند و در کتاب 99 رمان برگزیدۀ معاصر آن را مختصراً معرفی کرده است. کتاب برجس را سالها پیش صفدر تقیزاده ترجمه کرده. معرفی دفاع لوژین برگرفته از همین ترجمۀ تقیزاده است که در ادامه میخوانید.
این کتاب نسخۀ اصلاحشدهای است از کتاب دفاع لوژین که نخستین بار در سال ۱۹۳۰ به زبان روسی چاپ و منتشر شد (اما البته نه در اتحاد شوروی).
نابوکوف، پیش از آنکه نوشتن به زبان انگلیسی را آغاز کند و به صورت یکی از بزرگترین استادان امروزی این زبان درآید، همیشه برای خوانندگان مهاجر روسی مینوشت. این رمان اثر نمونهای است از آنچه بهاصطلاح فلسفۀ یأسآمیز او شناخته شده است. به گفتۀ پی.ان.فربنک «خودرأی بودن، با همۀ امتیازات جادویی و وحشتناکش، سرانجام به ابتذال میانجامد». قهرمان کتابْ شطرنجباز تراز اولی است که میتواند در زندگی دو شیوۀ متفاوت در پیش گیرد؛ یکی شیوۀ معماگونۀ جفتوجور کردن تکههای کوچک و بیشکلی از جهان و در نتیجه ساختن الگویی از پیش مقدرشده و آن دیگری شیوۀ بازی شطرنج که نوعی سرگرمی مبتذل با فوتوفنها و حیلههای مبارزهای محدود و بسته است. انتخاب شیوۀ معماگونه انتخابی است معقولانه و کاری که همگان میکنند، اما گرایش وسوسهآمیز او نسبت به بازی شطرنج همانقدر بیمارگونه است که وسوسهها و شیفتکیهای هامبرت هامبرت به آن دختر جوانِ رمان لولیتا (رمانی که نسبت به این رمان در سطح پایینتری قرار دارد). حال که ابتذال را نمیپذیری– همانگونه که بسیاری از قهرمانان نابوکوف نمیپذیرند– باید که تاوان خودرأی بودن را هم بدهی. وقتی که لوژین به علت ناراحتی اعصاب فلج میشود، امیدی به بهبودی او نیست، زیرا تن دادن به وسوسههایی که خود موجب فلج شدن او شدهاند، جز این حاصلی به بار نمیآورد. از اینرو خود را از پنجرهای به بیرون پرتاب میکند و در حال سقوط شکل صفحهی شطرنج را در نمای شبکۀ پنجرههای ساختمان روبهرو میبیند و راه «ابدیتی را که از راه لطف و بهناگزیر در برابر او گسترده است» در پیش میگیرد.
سبک این رمان سبکی موجز و کنایی است و دامنۀ دانش و معلومات نهفته در آن بسیار گسترده. لولیتا به علت موضوع گیرایش رمانی پرفروش شد؛ موضوع پایداری در ادامۀ عشقی بیسرانجام که خوانندگان بیقرار با دیدی حسرتبار مجذوب آن میشوند و در نتیجه لطف و زیبایی و پیچیدگی نوشته را پاک از یاد میبرند. رمان دفاع، که با بیاعتنایی منتقدان مواجه شده است، رمانی است بیشتر فلسفی و نمونهوار از استعداد ژرف نابوکوف.