متن زیر بخشی از گفتوگوی امیر حسینزادگان، مدیر مؤسسۀ انتشارات ققنوس، است با خبرگزاری مهر. حسینزادگان گفته است که هشت ماه پیش از عوامل تولید و فروش کتابهای قاچاق و کپیهای غیرقانونی شکایت کرده است، اما خبری از رسیدگی نیست. او همچنین در این گفتوگو از الزام پیوستن ایران به قانون کپیرایت گفته است.
* از این فرصت استفاده میکنم تا بپرسم شما به عنوان یکی از برندهای نشر ایران، با مسألۀ قاچاق کتاب چطور کنار آمدهاید؟
واقعیت این است که کاری از پیش نبردهایم و البته با وضعیت فعلی هم نتیجهای نخواهیم گرفت. من برای مؤسسۀ خودم چندین پرونده در این زمینه شکل دادم و وکیل گرفتم اما عملاً راه به جایی نمیبریم. همتی برای اینکه جلوی این کار گرفته شود نیست. جلوی قاچاق کتاب را باید با کار ضربتی گرفت. هم نیروی انتظامی باید جدیتر وارد کار شود و هم اتحادیۀ ناشران و کتابفروشان. باید قدرتی باشد که مثلاً بتوانند مغازههای متخلف را تعطیل کنند. کسی که کتاب ما را قاچاقی منتشر کرده عملاً در بازار ما را تهدید هم میکند که چون از من شکایت کردید پدرتان را در میآورم، آتشتان میزنم و تهدیدهایی از این دست. جالب اینکه همه هم او را میشناسند و او راحت میگردد در بازار و کسی کاری هم به کسب و کار او ندارد. هم مغازه دارد و هم کتاب چاپ میکند و کسی جرأت ندارد چیزی به او بگوید.
* کارگروه اتحادیه کاری از پیش نبرد؟
وکیلی گرفته شده و قرار شده به پروندهها رسیدگی شود. اتفاقاً اولین کسی هم که قرار است وکیل کارگروه کارش را رسیدگی کند ما هستیم. اما فکر نمیکنم این مسأله راه به جایی ببرد. این مسأله آنقدر در وضعیت موجود زمان میبرد که حتی وقتی به نتیجه هم برسد فایدهای ندارد. شکایت من برای حدود هشت ماه قبل است. کی قرار است رسیدگی شود؟ در این مدت خسارت ما چه میشود؟ هیچ.
* این روزها همزمان با بحث قاچاق مسألۀ پیوستن نشر ایران به قانون کپیرایت هم دوباره بر سر زبانها افتاده است. نظر شما در این زمینه چیست؟
من موافق این اتفاق هستم و فکر میکنم به جریان نشر ما کمک زیادی میکند. میدانم که این پیوستن سختیهای زیادی دارد اما در درازمدت این مسأله به نفع نویسندگان و نشر ایران است. میدانید که خیلی از نویسندگان و مترجمان ما از ادامۀ فعالیت در این مسیر بسیار ناامید شدهاند و استعداد و توانایی خود در این زمینه را رها کردهاند. خیلی از نویسندگان فعلی ما افرادی نیستند که توانایی این کار را داشته باشند. خاطراتی جمع میکنند و فکر میکنند رمان نوشتهاند. کپیرایت راهی است برای حل این مسأله و فعالیت دوبارۀ نویسنده و مترجم حرفهای.
* اینکه گفته شده کپیرایت بسیاری از ناشران کوچک ایرانی را نابود میکند را قبول میکنید؟
وقتی صحبت از کپیرایت و پرداخت حق ناشر خارجی میشود، نپذیرفتن آن مثل این است که بگوییم حقالتألیفی به نویسندۀ ایرانی هم پرداخت نکنیم. من خودم شانزده سال است تا جایی که مقدور بوده حق رایت ترجمههایم را دادهام. مثلاً ما برای یکی از کارهای اخیرمان به ازای هر مجلد حدود سه هزار تومان حق رایت پرداخت کردهایم. این مبلغ به طور طبیعی باید روی قیمت پشت جلد کتاب آورده شود. این مسأله بسیاری را به این واکنش وادار کرده که کتاب گران میشود و… در حالی که این دلیل نمیشود که به خاطر گرانی فرضی، حق نویسنده و ناشر را ندهیم و خودمان را کشوری بدون توجه به این مسأله معرفی کنیم. اگر میخواهیم نشر ما در بازار جهانی بتواند عرض اندامی کند اولین راهش کپیرایت است و نباید از آن ترسید.