پاسخ نشر ماهی به نقد ترجمهٔ کتاب فتیشیسم در موسیقی

پاسخ نشر ماهی به نقد بهرنگ رجبی بر ترجمۀ کتاب فتیشیسم در موسیقی

فتیشیسم در موسیقی

نشر ماهی در طول سال‌های فعالیتش پیوسته کوشیده است، به قدر بضاعت خود، آثاری شایسته‌­ی فارسی­‌زبانان گرامی انتشار دهد. طی این سال‌های پُرفراز و نشیب، هیچ­‌گاه در کارمان کیفیت را فدای منفعت نکرده­‌ایم. البته ابداً ادعا نمی‌­کنیم کارمان بی‌­نقص بوده است و همواره با روی گشاده پذیرای انتقادات درست و سازنده بوده‌ایم. هرگاه خواننده‌ی باریک‌بینی نکته‌ی درستی را یادآور شده، در چاپ بعدی کتاب آن را لحاظ کرده‌ایم. با این‌همه، نقد هم آداب و مستلزماتی دارد. مرز میان انتقاد و تهمت چندان فراخ نیست و آنچه آقای بهرنگ رجبی نوشته‌اند تهمت است. ایشان مدعی شده‌اند که خانم سارا اباذری مقاله‌ی فتیشیسم در موسیقی، اثر تئودور آدورنو، را از انگلیسی ترجمه کرده و مبنای کارشان متن آلمانی نبوده است. البته آقای رجبی در نقدشان بدیهی‌ترین نکته را در نظر نگرفته‌اند و آن این‌که وقتی می‌خواهیم ثابت کنیم کسی متنی را فرضاً از زبان آلمانی ترجمه نکرده، باید متن آلمانی را اساس قرار دهیم، نه این‌که بر مبنای یک ترجمه‌ی انگلیسی بگوییم آن شخص ادعای دروغ کرده و آلمانی نمی­داند. لازم به ذکر است که خانم اباذری در دانشگاه‌های آلمانی‌زبان تحصیل کرده‌اند و زبان اصلی‌شان آلمانی است نه انگلیسی. شاید بهتر بود چنین ادعای بی‌اساسی را بی‌پاسخ می‌گذاشتیم. با این‌همه، به احترام خوانندگان کتاب، در ادامه به یکی دو نکته در این باب اشاره خواهیم کرد.

پیش از هر چیز، باید گفت در صفحه‌­ی 12 کتاب آمده است که ترجمه­‌ی انگلیسی این متن (1978) ترجمه‌­ای آزاد به شمار می‌­رود و در پانویس هم ذکر شده که مترجم آن ناشناس است.

1. واژه‌ی «تجربه» معادل واژه‌ی آلمانی Erfahrung است. متن کامل این بخش از مقاله‌ی آدورنو چنین است:

“Klagen über den Verfall des musikalischen Geschmacks sind kaum jünger als die zwiespältige Erfahrung, welche die Menschheit auf der Schwelle zum historischen Zeitalter machte: daß Musik zugleich die unvermittelte Kundgabe des Triebes und die Instanz zu dessen Sänftigung darstellt.”

مترجم فرانسوی مقاله، کریستف داوید، از واژه‌ی experiénce برای Erfahrung استفاده کرده است:

“Les premières plaintes concernant le déclin du goût musical sont à peine postérieures à la double experiénce qu’a faite l’humanité au seuil de son histoire, l’expérience qui lui a permis de réaliser que si la pulsion se manifeste immédiatement dans la musique, elle y trouve aussi une forme d’apaisement.”

و ترجمه‌ی انگلیسی، که Erfahrung در آن به اشتباه به discovery ترجمه شده، چنین است:

“Complaints about the decline of musical taste begin only a little later than mankind’s twofold discovery, on the threshold of historical time, that music represents at once the immediate manifestation of impulse and the locus of it’s taking.”

2. در متن آلمانی عبارت “Gestalten des Dranges” آمده و در فرانسوی “les figures du désir”. در ترجمه‌ی انگلیسی، مترجم به غلط Drang را به violence ترجمه کرده و در نتیجه عبارت صحیح همان “اَشکال اشتیاق” است. وانگهی، معادل مترجم انگلیسی برای این اصطلاح، یعنی “visions of violence”، را نیز به‌هیچ‌وجه نمی‌توان به “انواع خشونت” ترجمه کرد.

3. از تعبیر “بازشناختن ترانه” به اشتباه ایراد گرفته­ شده (اصلِ آلمانی و معادل‌های فرانسوی و انگلیسی آنچه معادل “بازشناختن” برایش آمده به ترتیب عبارتند از wiedererkennen، reconnaître و recognize) و به “به‌رسمیت‌شناختن” ترجمه شده است. همچنین “هنر متمایل به خودآیینی” (به همان ترتیب: autonom intendierten Kunst/ un art en quête d’autonomie/ autonomously oriented art) نیز به “هنر مستقل” برگردانده شده است.

چنین می‌نماید که ذکر همین سه نکته برای اثبات بی‌اساسی نقد آن نقدنویس گرامی کفایت کند.

***

نقد ترجمۀ کتاب فتیشیسم در موسیقی را اینجا بخوانید