کاغذ: در تازهترین شمارۀ ماهنامۀ اندیشه پویا (سال ششم، شمارۀ ۴۸، دی و بهمن ۱۳۹۶) گزارشی دربارۀ جایزۀ کتاب سال منتشر شده است با عنوان «جزیرۀ سرگردانی؛ گزارشی از ۳۴ دوره جایزۀ کتاب سال: داوریها و ناداوریها». علی بزرگیان، نویسندۀ این گزراش مفصل، برندگان و بازندگان ۳۴ دورۀ این جایزه را بررسی کرده و نشان داده است که چطور نگاه سیاسی و ایدئولوژیک بر منتخبان این جایزه از همان آغاز کار تاکنون تأثیر گذاشته است. گزارش خواندنی علی بزرگیان را میتوانید در اندیشه پویا بخوانید، اما بیمناسبت ندیدیم که یکی دو پاره از آن را در کاغذ منتشر کنیم. بریدههای زیر، بدون هیچ ترتیب و منطق خاصی، از همین گزارش انتخاب شدهاند:
* در شهریور ماه ۱۳۶۲ آییننامۀ جایزۀ کتاب سال در ده ماده به امضای سید محمد خاتمی، وزیر ارشاد وقت، رسید تا براساس آن هر سال بهترین کتابهای چاپشده در موضوعات مختلف پس از بررسی استادان و صاحبنظران علمی و فرهنگی انتخاب شود.
* بخشهای فلسفه و اندیشۀ سیاسی و علوم اجتماعی در دهۀ شصت، تقریباً منتخبی در کتاب سال نداشتند و معدود انتخابها نیز ناظر به نویسندگان و مترجمانی بود که با شورای عالی انقلاب فرهنگی، نهادهای رسمی و فرآیند اسلامیسازی دانشگاه همراه شده بودند: عبدالکریم سروش با ترجمۀ کتاب فلسفۀ علوم اجتماعی، غلامعلی حدادعادل با نوشتن کتاب تمهیدات و فرامرز رفیعپور با کتاب جامعۀ روستایی و نیازهای آن. با این حال با آغاز ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی، در پایان دهۀ شصت، نامهای جدیدی به فهرست برگزیدگان جایزۀ کتاب سال اضافه شدند. عزتالله فولادوند که ترجمههای یک دهۀ گذشتهاش در اندیشۀ سیاسی، چندان با فکر و حال داوران کتاب سال همخوانی نداشت، سال ۱۳۶۹ جایزۀ فلسفۀ غرب را برای ترجمۀ کتاب فلسفۀ کانت گرفت.
* دوران وزارت میرسلیم را از تیرهترین دوران فرهنگی چهل سال گذشته میدانند. در این دوره جایزۀ کتاب سال نیز دچار رکود و فترتی چهارساله شد. کتابهای منتخب تاریخ به کتابهایی چون زبدةالتواریخ و جامعالتواریخ محدود شدند. […] در این سالها بخشهای اندیشۀ سیاسی و فلسفه بهکل بایکوت و به فراموشی سپرده شدند و هیچ سالی، هیچ منتخبی نداشتند.
* کتاب سال در بخش علوم سیاسی نیز در این دوره [دورۀ ریاست جمهوری خاتمی] عمدتاً برگزیدهای نداشت، حال آنکه کتاب تاریخ اندیشههای سیاسی حسین بشیریه و کتابهایی از سید جواد طباطبایی در همین دوره منتشر شدند. در همین حال کتابهای جامعهشناسی نیز به عنوان اندیشههای متأثر از فکر غربی، عموماً مورد بیتوجهی قرار گرفتند و کتاب یوسف اباذری، خرد جامعهشناسی، که در سال ۱۳۷۷ منتشر شد نیز به موفقیت انتخاب به عنوان کتاب سال دست پیدا نکرد، چنانچه یکی از همکاران اباذری، تقی آزاد ارمکی، چند سال بعد در گفتوگویی […] گفت: «کتابی در سال ۱۳۷۷ داشتیم به نام خرد جامعهشناسی که تألیف یکی از استادان دانشگاه تهران بود که به مرحلۀ بالای جایزۀ کتاب سال هم رسید و به داوری گذاشته شد، اما نمیدانم با چه دستهای نامرئی این کتاب حذف شد و اصلاً به فراموشی سپرده شد.»
* در حالیکه جایزۀ کتاب سال در بیاعتنایی به رمان ایرانی، هر ساله داستاننویسان ایرانی را از دایرۀ انتخاب خود خارج میساخت، رمان چراغها را من خاموش میکنم، اثر زویا پیرزاد، در حالیکه تمام جایزههای ادبی خصوصی، مانند یلدا و گلشیری، را ازآنخود کرده بود، موفقیتش را در بیستمین دورۀ جایزۀ کتاب سال نیز تجربه کرد. (جایزهای که پیرزاد گرفت، جزو اولین و آخرین جایزههای کتاب سال برای داستان و داستاننویسی ایرانی بود.)
* [در دورۀ ریاست جمهوری احمدینژاد] در یکی از روزهای ابتدای بهمن ۱۳۸۵ وقتی دبیرخانۀ جایزۀ کتاب سال در حال تدارک بیستوچهارمین دورۀ خود بود، نامهای در صندوق پستیاش پیدا کرد. نامهای از امیرحسین چهلتن، داستاننویس ایرانی، که نوشته بود: «در روزهای اخیر رسانههای بسیاری گزارش دادهاند که رمان من سپیدهدم ایرانی از جانب آن دبیرخانه نامزد دریافت جایزۀ کتاب سال اعلام شده است. شما احتمالاً میدانید رفتار بانی این مسابقه، یعنی وزارت ارشاد، در سه دهۀ اخیر همواره مورد اعتراضم بوده است چون مغایر اصولی است که بر اساس آن تربیت شده و بر آن اعتقاد دارم. باعث تأسف فوقالعادۀ من است که اعلام کنم تا زمانی که حتا یک کتاب برای دریافت مجوز معطل یا از حق انتشار محروم مانده باشد، خود را اخلاقاً مجاز در شرکت در این رقابت نمیدانم و لذا از سر لطف مرا از این نامزدی معاف بدارید.»
* شاید انتخاب هوسرل در متن آثارش به ترجمۀ عبدالکریم رشیدیان و زمینه و زمانۀ پدیدارشناسی نوشتۀ سیاوش جمادی که جستاری در زندگی هوسرل و هایدگر بود، تنها انتخاب فلسفی داوران در این دوره [دورۀ ریاست جمهوری احمدینژاد] بودند که به افراد شناختهشدهای بیرون از حوزۀ رسمی تعلق میگرفت، اگرچه موضوع این کتابها برخلاف نام نویسندگان و مترجمانشان چنان بود که دل نهادهای رسمی متمایل به هایدگر و پستمدرنیسم اسلامی(!) را میربود.
* نمونهاش در بیستودومین دورۀ جایزۀ کتاب سال بود که اگرچه اعلام شد نامها و سایهها، نوشتۀ محمدرحیم اخوت، به مرحلۀ دوم داوری راه یافته اما برگزیده نشد و ابوالحسن نجفی، تنها داوری که عضویت خود را در کتاب سال فاش کرده بود، در گفتوگویی کوتاه گفت که «در جلسۀ نهایی هیئت داوران همه متفقالقول بودند که جایزه را به کتاب نامها و سایهها بدهند… اما نمیدانم چطور شد که جایزه را به این رمان ندادند.»