ادبیات همواره بازتاب نظریات و حوادث اجتماعی زمان خود بوده است. چنانکه سمبولیسم پاسخ بودلر و دیگر شاعران به ظهور مدرنیته بود یا رئالیسم سوسیالیستی گورکی بازتاب سیاستهای حزب بلشویک شوروی. از این نقطهنظر ادبیات همواره سیاسی است و رسانهای برای بیان ایدئولوژیهای مختلف. کتاب سیاست نوشتار نیز در توضیح همین مقوله نگاشته شده است. دکتر کامران تلطف (استاد دپارتمان مطالعات خاورمیانه در دانشگاه آریزونا) دنبال به دست دادن الگویی برای درک تاریخ ادبیات معاصر ایران است. او این الگو را جنبش ادبی اپیزودیک نامیده و معتقد است تاریخ ادبیات فارسی، نه یک پیوستار هماهنگ، بلکه مجموعهای از دورههای مختلف است با ایدئولوژی بازنمایی متفاوت؛ تفکراتی که جنبشهای اجتماعی وسیع و پرقدرت آنها را تبلیغ میکردند. بنا بر این تعریف، نویسنده تاریخ ادبیات نوین فارسی را شامل چند دورۀ مهم میداند: فارسیگرایی، ادبیات متعهد یا ادبیات انقلابی و ادبیات اسلامی. البته بخشی از کتاب به بررسی جنبش ادبی فمینیستی بعد از انقلاب نیز پرداخته است. نویسنده با کمک گرفتن از سوسور و باختین سعی در تعریف مفهوم اپیزود ادبی دارد و با تعریف مفاهیم بازنمایی ایدئولوژی، استعاره و… میکوشد نظریۀ خود را بسط دهد.
در بخش مربوط به فارسیگرایی، پس از بررسی تاریخی مختصری، آثار نیما و دو تن از برجستهترین فارسیگرایان (یعنی جمالزاده و هدایت) بررسی میشود. جالب توجهترین موضوع ارائه شده در این بخش بررسی ایدئولوژی و خودبازآفرینی در شعر نیما یوشیج است. نویسنده عنوان میکند که تمام تفاسیر انقلابی و سوسیالیستی از اشعار نیما، برای مثال شعر «آی آدم ها»، غلط است و استعاره در شعر نیما فقط در جهت پیشبرد اهدافش در زمینۀ ترویج شعر نو و مبارزه با سنتگرایی در زبان بوده است. این موضوع میتواند جای کشمکشها و بحثهای زیادی باشد.
در بخش بعدی نویسنده با بررسی وضعیت اجتماعی پس از کودتا و ظهور و گسترش گروههای مارکسیستی و چپگرا پایههای شکلگیری جنبش ادبیات متعهد را شرح داده و تأثیر آثار نویسندگانی چون سارتر و گورکی و برشت بر نویسندگان آن دوره را بیان کرده است. تلطف آثاری چون داستان کوتاه «عروسک چینی من» از هوشنگ گلشیری، داستان ماهی سیاه کوچولو از صمد بهرنگی، رمان تنگسیر از صادق چوبک، رمان کلیدر از دولتآبادی و آثار بسیاری از نویسندگان دیگر را بررسی کرده و با تحلیل مفهوم بازنمایی از طریق استعارهها (برای مثال ایدئولوژی مبارزه مسلحانه در ماهی سیاه کوچولو)، تفسیرهای مهمی را از ادبیات این دوره به دست داده است.
تلطف در فصل بعدی، با عنوان «انقلاب و ادبیات: ظهور جنبش ادبی اسلامی پس از انقلاب ۱۳۵۷»، روند شکلگیری این ادبیات و حمایت دولتی از آن را نشان داده است و از تغییر معنای استعارهها در این ادبیات سخن گفته و همچنین از دِین این ادبیات به میراث ادبیات متعهد و انقلابی. او در فصل آخر ظهور گفتمان فمینیستی را از نظر گذرانده. تلطف معتقد است نویسندگان زن قبل از انقلاب بیشتر در راستای اهداف انقلابی و نجات خلق قلم میزدند و در این مسیر با ادبیات مردانه همسو بودند، اما بعد از انقلاب گرایشهای فمینیستی در آثار نویسندگان زن جدید (چون منیرو روانیپور، شهرنوش پارسیپور و…) مشهود شده و همچنین گفتمان نویسندگان زن قبل از انقلاب (همچون سیمین دانشور) نیز تغییر کرده است. در پایان نویسنده گرایش اپیزودیک ادبی را در ادبیات ترکی و عربی بررسی کرده تا چشماندازی بزرگتر را برای نظریه خود ترسیم کند.
خواندن این کتاب از اینرو مهم است که کمتر نویسندهای تاکنون با این روش به بررسی ادبیات نوین فارسی پرداخته است و نویسنده رویکردی جدید در نقد ادبی، بهخصوص نقد سیاسی ادبی، ارائه داده است.