نویسنده: سیده سارا حسینی
توضیح: این کتاب تاکنون به فارسی ترجمه نشده است. مشخصات کتاب را در انتهای متن مشاهده کنید.
عنوان کتاب اشارهای است به گفتۀ فوکو در جلد اول تاریخ سکسوالیته، اراده به دانستن. این جمله به نقد فوکو نسبت به جریانهایی برمیگردد که حقیقتگویی راجع به سکس و سکسوالیته را رهاییبخش میدانستند (مارکسیستها، پیروان فروید و…). حال آنکه فوکو مینویسد: «نباید فکر کنیم با آری گفتن به سکس، به قدرت نه گفتهایم». همین دو جمله، بخش زیادی از کتاب را برای ما توضیح میدهد.
کتاب شامل چهار فصل است: دربارۀ رضایت، دربارۀ میل، دربارۀ برانگیختگی، دربارۀ آسیبپذیری.
نویسنده در این چهار فصل به رابطۀ سکس و قدرت در عصر من هم[1] و در جهانی میپردازد که «فرهنگ رضایت»[2] گفتمان مسلطِ آن محسوب میشود. او درواقع میخواهد به ما نشان دهد که نمیتوان مقولهای چنین پیچیده (سکس) را به گفتن یک بله یا نه صرف تقلیل داد. نویسنده معتقد است که ابراز رضایت و توافق و شفافیتی که از زنها انتظار میرود، تمام بار رابطۀ جنسی مطلوب را بر دوش آنان میگذارد (حال آنکه نباید چنین باشد). این کتاب، بیش از هرچیز دعوتی است به فرارفتن از دوگانههای مرسوم و دیدن وجوه کمتردیدهشدۀ یک پدیدۀ اجتماعی چندوجهی و پیچیده.
کتاب در عین حال حاوی نقدهایی نسبت به فمینیستهای آمریکایی دهههای اخیر است، کسانیکه قِسمی «فرهنگ اعتمادبهنفس» را پروراندند. به باور نویسنده، این افراد مبارزۀ فمینیستی را به چیزی کاملاً فردی تقلیل دادهاند چراکه معتقدند مسئلۀ زنان نداشتنِ اعتمادبهنفس و ضعیف بودن است. بنابراین راه حلشان هم فردی است. آنها میگویند زنها باید قوی شوند، با قدرت صحبت کنند، از خود اعتمادبهنفس و جذبه نشان دهند و… این فمینیستها به شکل دیوانهواری میخواهند زنان را قوی نشان دهند حال آنکه چنین رویکردی، آسیبهای فراوانی در پی دارد. درنتیجۀ چنین طرح مسئلهای، زنها و دختران جوان مانع توانمندنشدن خودشان تلقی میشوند. آنها باید دست از ضعف بردارند و قوی شوند (راهحلهای تجویزی و انگیزشی). انجل نقد به این نوع فمینیسم را به فرهنگ رضایت گره میزند و میگوید تأکید دومی هم بر اتخاذ زبان و بیانی است که تشویقکننده است و توانمندساز. زنها باید بدانند در رابطۀ جنسی چه میخواهند و آن را بلند و مشتاقانه اعلام کنند. این رویکرد اما اصلاً به افراد اجازۀ تردید و دودلی نمیدهد. دیگر جایز نیست فرد لحظهای نداند که چه میخواهد. زنها باید از همان ابتدا بدانند چه چیزی را دوست دارند، چه چیزی را دوست ندارند، چه زمانی سکس میخواهند، کِی نمیخواهند و… .
کاترین انجل مینویسد که بله، ما قطعاً به توافق و رضایت در رابطۀ جنسی نیاز داریم اما این حداقلیترین خواستۀ ماست و باید بیش از این را در رابطه کاوید. مسئله این نیست که ما به توافق نیاز نداریم یا اینکه رضایتدادن امری غیرسکسی و غیررمانتیک است، ماجرا اینجاست که رضایتدادن به این شکل بخش مهمی از حیات آدمی را نادیده میگیرد: همۀ آدمها در نسبت برابری با قدرت قرار ندارند. رضایت را طلبکردن، این فرض را مسلم میگیرد که در سکس برابری وجود دارد (پنداشتی کاملاً لیبرال) درحالیکه میدانیم چنین نیست. مثال سادهاش میتواند زنانی باشد که به سکس بله میگویند اما صرفاً برای اینکه از خودشان و فرزندانشان محافظت کنند و یا معیشتی به دست آورند و…
ما همیشه با میل چیزی را آغاز نمیکنیم. اینطور نیست که همواره میلی برای شناسایی وجود داشته باشد. مفهوم رضایت برای فکر کردن راجع به سکس بسنده نیست. ما همیشه نمیدانیم چه میخواهیم تا بتوانیم بدواً رضایت یا عدم رضایتمان را نسبت به آن کنش جنسی مشخص اعلام کنیم. تا زنان «توانمند» و «قدرتمند»ی به حساب بیایم که با اعتمادبهنفس راجع به امیال جنسیشان حرف میزنند. میل با تعامل با دیگری/دیگران است که در ما سربرمیآورد. در نسبت با دیگری، گاه ما چیزهایی را دربارۀ خودمان کشف میکنیم که پیشتر نمیدانستیم. گاهی وقتها فقط حین یا بعد از انجام یک کنش جنسی است که میفهمیم از آن خوشمان میآید و یا برعکس. ما برای اینکه بخواهیم اخلاقیات سکس را صورتبندی کنیم، باید این موارد را هم مد نظر قرار دهیم و اخلاقیاتی را طلب کنیم که عدم قطعیتِ میل را به کناری نمینهد.
در فصل آخر کتاب میخوانیم که بخشی از لذت سکس در جستجوگری و کاوش است. در پذیرش این نکته است که باید نسبت به ناشناختهها حساس و آسیبپذیر[3] باشیم. زمانی که احساس آسیبپذیری میکنیم، ساده است که فکر کنیم باید در صدد جبران باشیم. باید قوی و سرسخت شویم تا آسیبی نبینیم اما از سوی دیگر، اتخاذ چنین دیدگاهی سبب میشود که چیزی/کسی هم به ما دسترسی نداشته باشد، هیچچیز ما را لمس نکند. اینجا، در انتهای کتاب، سؤال مهمی مطرح میشود: «آیا میتوانیم به مردان کمک کنیم تا با شنیدن پاسخ نه، احساس نکنند که وجودشان نابود شدهاست؟». پاسخ انجل این است که سکس عملی است مخاطرهآمیز و بنابراین پذیرش آسیبپذیری میتواند به شکلی از مراقبت بدل شود. سکس، همچون هر پدیدهی اجتماعی دیگری، یک فرایند است. شکلی از گفتوگوست و مانند هر گفتوگوی دیگری، میتواند نویدبخش باشد و یا ناامیدکننده.
***
کتاب فردا سکس مطلوب خواهد بود: زنان و میل در عصر رضایت، به انگلیسی روان و خوشخوانی نوشته شده و مهمتر از همه از اصطلاحات و کلمات تخصصی دستوپاگیر و گیجکننده هم خالی است. درخصوص فصلها، فصل اول و آخر بهتر و جذابتر از دو فصل میانی نوشته شدهاند و به گمانم ایدههای بدیعتری دارند. در روزگار پسا من هم[4] و در زمانهای که فمینیسمهای متعددی در لوای کلماتی فریبنده، همچون توانمندسازی و رضایت، به تهیکردن این واژگان از معنا مشغولند و سیاستهای دست راستی را پیش میبرند، بیش از پیش به سیاستهای جنسی و جنسیتیای نیاز داریم که این گفتمانها را به نقد بکشند. این کتاب علاوه بر این سعی میکند نگاه ما را از دوگانهها بردارد و به فراسوی آنها ببرد تا بتوانیم تخیل کنیم، پیچیدگیها را ببینیم و دست به سادهسازی نزنیم. در مجموع، کتاب کتابی درگیرکننده است و خواندن آن برای هرکس که به سیاستهای جنسی قرن حاضر علاقهمند باشد لازم و آموختنی است. با وجود این، کتاب خالی از اشکال نیست. یکی از نواقص آن اطناب و تکرار برخی استدلالهای اصلی در خلال فصول است. علاوه بر این، اشکال دیگری را هم میتوان به استدلالهای نویسنده (خصوصاً در فصل آخر) وارد دانست که سبب میشود چارچوب استدلالی ناقص جلوه کند. در سراسر کتاب، کاترین انجل گفته است که سکس و قدرت از هم جدا نیستند و طرفین درگیر در عمل جنسی جایگاههای گوناگونی را در سلسلهمراتب قدرت اشغال کردهاند. او اما توضیح نداده است که آسیبپذیر بودن، پرهیز از دوگانهها، فراروی از پاسخ بله یا خیر و گشودگی نسبت به اکتشاف ناشناختهها، چطور میتواند این سلسلهمراتب قدرت را دگرگون سازد تا به قول کتاب، سکس فرایندی باشد که در آن «دو نفر نسبت به هم احساس نیاز متقابل میکنند و بهنحو یکسانی در معرض خطر قرار دارند»؟ به نظرم کتاب توضیح چندانی راجع به این پرسش نداده است و صرفاً به این حد اکتفا کرده است که بگوید پذیرش آسیبپذیری و شکنندگی میتواند راهی باشد در راستای اینکه ما با احساسات منفیای مانند پذیرفتهنشدن یا داشتن سکس بد و… کنار بیاییم و بتوانیم راجع به آنها گفتوگو کنیم. اما آیا این صورتبندی میتواند دسترسی نابرابر افراد به منابع قدرت را دگرگون یا مسئلهدار کند؟ آیا با پذیرش ابهامی که میل در خود دارد و تنندادن به آری/نهگویی آنی، میتوان پایههای مادی قدرت را متزلزل کرد و در نظم کنونی خلل ایجاد کرد؟
AgainWomen and Desire in the Age of Consentby
published by Verso (2021)
[1] #MeToo
[2] Consent culture
[3] vulnerable
[4] Post #MeToo